نقد و بررسی فیلم بارکد
برای نقد و بررسی فیلم بارکد به ادامه مطلب بروید.
اطلاعات فیلم :
کارگردان | مصطفی کیایی |
---|---|
تهیهکننده | مصطفی کیایی |
نویسنده |
مهیار شاهرخی |
بازیگران |
بهرام رادان |
موسیقی | آرمان موسیپور |
فیلمبرداری | مهدی جعفری |
تدوین | نیما جعفری جوزانی |
توزیعکننده | فیلمیران |
تاریخهای انتشار |
۱۹ خرداد ۱۳۹۵ |
مدت زمان |
۱۰۰ دقیقه |
کشور | ایران |
زبان | فارسی |
داستان :
داستان از جایی شروع میشه که حامد (بهرام رادان) آماده میشه که بره به یه شرکتی برا استخدام. بعد که میرسه اونجا رئیس شرکت بهش در مورد حساسیت کار و اینکه این شغل جای هرکسی نیستو اینا میگه ولی حامدم میگه من خودمم آدم معمولی نیستم و به رئیس شرکت (رضا کیانیان) یکی از خاطره هاش که همین چند مدت پیش افتاده رو تعریف میکنه (از اینجا به بعد اسپویل داره) خوب در اونجا ما میبینیم که حامد و میلاد (محسن کیایی) در یک مسابقه ماشین سواری شرکت کردنو اونجا دسته بیکی میکنن و پولا رو میکشن بالا اینجا رئیس شرکت به حامد میگه که خوب تو یه دله دزدی دیگه چه به کار من میای؟ ولی حامد با اعتماد بنفس میگه اونجا ما یه خورده حسابی داشتیم و از اینحرف ها که شروع میکنه به نشون دادن خاطره بعدی که این خاطره ها یک به یک به عقب برمیگردن. در این خاطره حامد و هم خونش میلاد رو میبینیم که با هم یه آتلیه عکاسی تو خونه ساختن و برا مردم عکسای فشن میندازن.(دیگه خیلی به جزئیات اتفاقات اشاره نمیکنم) بعد نامزد یا همون دوس دختر حامد نازی (سحر دولتشاهی) میاد تو و اینا بهش میگن که یه نقشه خفن دارنو میخوان کلی پول بجیب بزنن و بعد میتونن برن ترکیه.
نازی هم وقتی میپرسه حامد بهش در مورد یه پسر پولداره میگه که ماهی 1.2 میلیارد باباش بهش پول میده ولی نکته اینجاس که چون پسره یه ماه گرفتگی داره نمیتونه با دخترا جورشه. حالا بزور نازی قبول میکنه و میره پیش پسره که اسمش رامینه.
اینام خیلی جورمیشن و نازی تا شب پیداش نمیشه. تا اینکه سر شب میاد و میگه تازه فردا باهاش حرف میزنم که پول بده.
وقتی اینا فرداش با کلی امیدواری میرن اونجا منتظر نازی میشن ولی نازی با یه سویچ 206 میاد و به حامد میگه تو دیگه باختیو میره پیش پسره رامین.
دوباره به خاطره قبلی برمیگردیم و میبینیم حامد دنبال میلاده و میره پیش یکی به اسم سامان (پژمان بازغی) که بهش یکم التماس و زاریی میکنه و میگه ممکنه میلاد بمیره. بعد بزور سامان قبول میکنه و میرن دنبال میلادو یکیرم میکشن به پای چند نفرم شلیک میکنن و با یه عالمه مواد فرار میکنن!! (اون آدم رو خود حامد کشت) حالا میریم خاطره بعدی و میبینیم این دوتا وارد یه گروه مواد مخدر شدن و میخوان جنساشونو بفروشن ولی تو محل قرار به عن بازی میفتن و معامله رو فسخ میکنن برا همین میرن پارک تا مواد بفروشن. ولی بازم نمیتونن خوب عمل کنن. تو خاطره بعدی اینا یکم وضعشون مثبت تره و میخوان وارد یک گروه مواد مخدر بشن (که عضواش همه خاکوبی بارکد دارن) زنگ میزنن دوستشون و اونم میاد اینا رو یکم خز میکنه و خالکوبیشونم میکنه میره. اینام که میرن به محل باند میبینن اینا یکیرو اونجا آویزون کردنو ازش میخوان حرف بکشن ولی اون حرفی نمیزنه پس یارو میگه اگه برگردم کشتمت. اینام نجاتش میدن(طرف همون سامانه که میگه من یه مامور مخفیم)
دوباره برمیگردیم عقبتر جایی که حامد و نازی دانشجوان و نازی در مورد آخوندی که دوست رامینه (میلاد) به حامد میگه. اینام میرن دنبال اون و در هایت میفهمن که میلاد تو فیسبوک یه آخوندی به اسم جواد منطق الطیر رو دیده که تو یکی از پستاش در مورد این نوشته که قراره مسئول اعزام دانشجوها به حج بشه و حکم اونم اونجا گزاشته بعد تو پست بعدی نوشته بدلیل فوت یکی از اقوامش میره شهرستان پس میلاد با فتوشاپو اینا خودشو قالب میکنه به دانشگاه. خونشم مال یکی تو فیسبوک بوده که الان تو خارجه
تو خاطره بعدی حامد و نازی راه افتادن به خونه حامدینا که میبینن پلیس داره پدر حامدو میبره که بابای حامد میگه برا من پاپوش دوختن و اسم طرفو میگه.
حالا حامد به رئیس میگه تو پدرمو انداختی به زندان و کاری میکنه که اونم بیفته زندان.
- بهرام رادان
- محسن کیایی
- سحر دولتشاهی
- بهاره کیانافشار
- بابک بهشاد
- علی کوچکی
- شهرام جمشیدی
- آرش تاج
- رضا شریفنژاد
- سحر آربین
- مرجان علیزاده
- پژمان بازغی
- رضا کیانیان
بررسی بازیگران :
ویژگی های مثبت فیلم :
سخن آخر :